منقار پیر این پرنده را
از دهان واژه کوتاه کن
ابرها گوش آسمان را کور کردهاند
زبان به دهن بگیر ای شعر
چه دروغ عجیبیست
که واژه
دست زبالهگرد کودکان را
به سفرۀ رنگینکمان برساند
زبان به دهن بگیر
چگونه میشود
بر بال خیال
از خلیج دختران فارس پرید
شکفتن سیب آرزوهاشان
به رسیدن انارِ تابستان میماند
بگو سرخی کلمات
چگونه رنگ فقر را
از گونۀ زنانِ خیابانی
پاک میکند؟
زبان به دهن بگیر
آب در هاون کدام اندیشه میکوبی
به پایان رسیدهای
کاری بکن
الفاظ کهنه را بتکان
نطفۀ باران بکار
کاش جنینواژهها
از اندام موزونت بالا روند
و چشمان آبیشان
به تنت لباس نو بپوشاند
ای پرواز دفن در بال
ای شکسته در منقار
مهناز نیکفر
مهناز نیکفر
. ,