و آنجا من
غرق شدم
در جاجرود مزاری توی یک دبه
و امروز دارم سرم را هورت می کشم
همین دیروز
آب هایی از سرم گذشت
حالا فقط من یک نعشم
با کدملی یک گیاه
و نمی گذارم آب تو دل حتی یک گلدان
تکان بخورد
گاهی لب تر می کنم با شب تَرَک
و گاهی به اندازه ی یک قُلُپ
مرگ می اندازم بالا
هیچ عاطفه ای توی استکانم عرق نمی کند
حتی تو بگو یک کلمه
از رزوه ی شیر آب نمی چکد توی دهن ام
دیروز یک قطره عشق پاشید روی مبل
بعد از آن
دهم سپتامبر هرسال
توی یک لیوان حامله می شوم از خودم
سال بعد به صرف ترحیم
توی یک مجله اسمم را قاب می کنند
آن وقت هر فنجانی که دهان به دهان بشود
صدای مرا از حواس رودخانه در می آورد بیرون
پهن ام می کنند روی بندی دور خودم
تا بعدازظهر عاطفه ای نیم بند
آفتابی را روی لباس های خیسم
بند بیاورد
دستهایم را بند می زنم به یک کلمه
و سالخوردگی لیوان را
پرت می کنم پشت آن تَرَک
می نشینم توی بند خودم و بندهای نبسته را
وا می کنم از دست و پام
هیچ آبی بعد از آن از گلویم پایین نرفت
برایم خبری بفرست و صدای رودخانه را
توی این شماره از روزنامه ها قرقره کن
شبیه خودکشی یک زن توی یک دبّه...
#رویا_مولاخواه
@royamolakhaH
موزیک متن
Warm feel
همراه صدای رودخانه و باران
او پیانو
خودکشی
توتم , رویامولاخواه