از بیکن تا مولاخواه
(پیکر به مثابه نقشمایه)
تالیف: مهدی اساسیان
- مقدمه
مقاله پیشرو میکوشد در بستری از سیر دادههای همگون به بررسی دیدگاهی در شعر رویا مولاخواه بپردازد. این نوشتار نه نقد است و نه تاویل اثر بلکه میکوشد مطالعهای بینارشتهای به وجوهی از فضای شعری یاد شده داشته باشد. در این بین میزان تشابهات را با هنرمندانی ازحوزه هنرهای زیبا ارایه مینماید. مولف میکوشد به شکل طرح مساله به دنبال کلاس همارزی از آثار مشابه باشد و از رهگذر جوابهای موجود در تاریخ هنر، به پاسخهای مناسب و دیدگاهی برای درک بهتر فضای ترسیمی دستهای از اشعار رویا مولاخواه دست یابد.
- نگاهی به تاریخ هنر
در بررسی آثار هنری همواره فرم و محتوا و میزان تاثیرپذیری ایندو از یکدیگر موضوعی حائزاهمیت و مطالعهپذیر بوده است. در بخش اول این نوشتار نگاهی اجمالی به آثار هنرمندانی از تاریخ هنرانداخته و به اختصار تحلیل حاکم بر فضای فرمی-محتوایی آثارشان ارایه میشود. برمبنای این دیدگاه در بخش دوم به نمونهای در حوزه ادبیات معاصر پرداخته مثالهای بیشتری از هنرمندان همبافت بررسی میگردد.
· فرانسیس بیکن ( Francis Bacon)
فرانسیس بیکن (1909تا 1992) نقاشی ایرلندیست. شهرت بینالمللی وی از دهه 1960 آغاز شد و به یکی از برجستهترین هنرمندان قرن بیستم تبدیل گردید. گرایشهای سورئالیستی در کارهای وی قابل مشاهده است اما همواره تعلق خاطرش به این جنبش را نفی کرده است و هرگزتمایلی در پیوستن به این جریان هنری را از خود نشان نداد. در همان نگاه اول، جهان بیکن جهانی فاجعه بار است که شاید سلاخی اولین واژه ذهن مخاطب در توصیف آن باشد. اما نگاهی به تحولات این عصر به ویژه سلاخی انسان در جنگهای جهانی مخاطب را به تفکری عمیقتر وامیدارد. دیوید اونتژه(David Ottinge) و دیوید سیلوستر(ِDavid Sylvester) در کتاب خود که مبتنی بر گفتگو با خود هنرمند است به این تحلیل میرسند که آثار بیکن تصویر فریاد است. فریادی از جنس تنهایی و احتضار ونگوگ(Vincent van Gogh) و تاکید جاکومتیAlberto Giacometti) ) در پرداختن به رنج انسانهایی له شده در قلب اگزیستانسیالیسم فاجعه بار میباشد.
آنها معتقدند هدف بیکن پیوستن به تجارت خشونت سینمای آن عصر نیست که در غیر این صورت چنین دیدگاهی سطحیترین برداشت ممکن از کنشهای عاطفی آثار وی است. نقاش میکوشد ایدههای تکراری آفرینش هنری را در شقههای گوشتی که تابلوهایش را خونآلود کردهاند به چالش بکشد( شکل1). مخاطب را در پس شک حاصل از این بی رحمی به دیدگاهی فراتر از خون و استخوان ببرد. آنجا که در برابر مخاطبان هراسان فریاد میزند " من هرگز سعی نکردهام که ترسناک باشم".
شکل1. اثری از فرانسیس بیکن 1946
در پیکر به مثابه نقشمایه منتقد بیدار میداند فاجعهای که بیکن میخواهد به تصویر بکشد بیان یک گرایش به سلاخی یا وحشت آفرینی انسانی مایوس از امیدوزی نیست. بلکه فروپاشیدن جریان فرمالیسمیست که در ابعاد مادی غوطهور است. بیکن با فرمهای متلاشی خود به درون میرود تا له شدگی معنای انسان را در سیطره فرمالیسم دکوراتیو حاکم بر هنر به تصویر بکشد. در راه تحقق این امر تا آنجا پیش میرود که خود را نیازمند به آگاهی از فن قصابی نیز می داند و این نشانه تسلط بر قوای عقلانی و هدفمند بودن وی در طی فرایند خلق اثر است.
· مارینا آبراموویچ (Marina Abramović)
درگذر از تاریخ هنر و رجوع به هنر معاصر میتوان پرفورمنس را نمونه خوبی از بیانگری و استفاده از بدن بهعنوان سوژه دانست. از هنرمندان مطرح این حوزه مارینا آبراموویچ مثال خوبی برای بحث حاضر است. آنجا که وی بهعنوان آخرین سنگر انسان معاصر، به سراغ اندام خود رفته و آنرا دستمایه رسالت فکری مینماید. در آثار او نیزهمانند بیکن فشار ناشی از روابط استبدادی جامعه، تنهایی انسان و اضمهلال مبانی اخلاقی-اجتماعی به چشم میخورد. هنرمند به عنوان اندیشمند، درانتخاب موضوع خویش فراتر از زندگی روزمره نمیرود و از افعال سادهای چون قدم زدن، نشستن (شکل2)، یا فریاد زدن طولانی و همچنین پرتاب کردن مکرر خویش به سمت دیوار بهره میبرد. تا فروپاشی انسان همعصرش را در فروپاشی فرمی خویش به چالش بکشد. این موضوع آنجا به اوج خود میرسد که تن را به تابلویی برای تقابل انسان با انسان بدل نموده از مخاطبان میخواهد با ابزار موجود در محل اجرای پرفورمنس هر عملی که مایلاند با جسم پرفورمر(مارینا) انجام دهند!
شکل2. پرفورمنس اثر مارینا آبراموویچ
- رویا مولاخواه (Roya Molakha)
در ادبیات معاصر، با نگاهی به فضای حسی اشعاری تصویرگرا همچون " قرمز" از رویا مولاخواه :
به کاندینسکی نگاه میکنم،
به انقلابی که از رنگها خالی
خواهد شد
من به قرمز متوسط اشیا در قالبها
حساسیت دارم 000
به نظر میرسد تصویر شکنیهای شعر در راه رسیدن به جهانی غیرفیگوراتیو، شکلی از جنس نقاشی آبستره باشد اما نه به معنای جکسون پولاکی((Jackson Pollock آن. شاعر خود را در مرزی از نقاشی نیمهآبستره نگاه میدارد و در جهان سورئال ذهنی ساخته شده، همچنان اندیشههایی را هرچند نیمه روشن، کدر و یا دفرمه از گونه هیجاننما حفظ مینماید. گویی در زبان شعری خود، متعهد به القاء پیامهای مفهومی بر بستر بافتی آبستره گونه است -آنچه که هنر پستمدرن دنبال مینماید / امروز هنر اگر برای تن نیست، کجا فقدان را، در ریزش رنگها به ابتذال بکشیم؟/. در لابلای این سطرها میتوان شقههای پیکرهای آویزان آثار بیکن را مشاهده کرد / به سلاخ خانه پنج انگشتی اگر مومنی/(شکل 3). استخوان، پوست و ستون فقرات در اشعارش یادآور تابلوی مسیح روی صلیب است(شکل 4). پیکرههای بیجانی که بیکن آنها را فاقد هرگونه ستون فقرات و استخوان کشیده است با /پیچک نخاع و خون/ در شعر تداعی میشود.
شکل3. نقاشی از سلاخی بدن از فرانسیس بیکن
شکل4. سه طرح فیگور بر اساس تصویر مسیح روی صلیب 1944
برای بیکن استخوان بزرگترین مانع حقیقی برای مسطح نمودن گوشت بدن است ومزاحم جدی برای برشهای حلقوی. مزاحمانی که برای بیرون کشیدن آنها به مطالعه کتب رادیولوژی و یادگیری قصابی روی آورد. از این منظر چه وجه تشابهیست میان سبک مطالعاتی نقاش و شاعر! شاید برای هردو جمجمه و یا بهطورکلی استخوان و خون اعتبار پیکر انسانیت باشند!
شاعر نسبت به وجوه تصویری عناصر پیرامونش کاملا هشیار است و در خلق فضاهای تصویری متداخل تلاشی رنجآور را متحمل نمیشود. آنجا که مانند مارینا آبراموویچ (بهرمندی از افعال ساده روزمره) از تصاویر استخوانها و عناصر پیرامون خود تلی از استخوان عریان میسازد و بر بالای آن ایستاده، جهان پیرامون خود را به روانی هرچه تمامتر میسراید همانقدر ساده و دردسترس اما با مفاهیمی عمیق. لکههای خون، پیکرهای مثلح و مصلوب مولاخواه گاه تداعی انهدامیست که مخاطب در پرفورمنس هرمان نیشHermann Nitsch) ) (شکل5) یا پل تک (Paul Thek) (شکل6) تجربه مینماید/ نمیتوانم خندههایم را متقال کنم/،/خون و گلو/،/سیاه را سپیدتر کن/،/ خونهای شتک/،/ دلمههای عمیق/ و/ چقدر گاوهای ضخامت، در لکههای درشت این قاب، عمیق ماغ میکشند/. این وجه تشابهات فرمی-محتوایی حاکی از وجود اندیشهای عمیق و دغدغهمند در این دسته از هنرمندان است.
شکل5. هشتادمین اجرا، اثر هرماننیش، 1984
شکل6. مرگ هیپی، پرمنسی از پلتک، 1967
اگر متریال اثر به مثابه بدن پنداشته شود، تصویرخوانی اشعار مولاخواه میتواند مخاطب را به اندیشههای آثار لوچیو فونتانا Lucio Fontana)) در خلق جراحتهای دردناک عامدانه در کارهایش ببرد/ وقتی دندانهایم را در این نقاشی جا گذاشتهام/(شکل7 – راست) و یا در شعر "هبوط" میسراید/ غسل مدرنی را روی تنم چاقو میزنم/(شکل7 - چپ). در میانه این همه جراحات، فریاد و خون که گواه همرنجی در درد و داغ بشریت است، شاید تختهای بستری اشعار او نه خیلی رمانتیک و نه خیلی اکسپرسیو باشد. همان چیزی که تختخواب رابرت راشنبرگ (Robert Rauschenberg) در هنر چیدمان توصیف مینماید (شکل8).
شکل7. مجسمهها و حجمهایی که عامدانه مجروح شدهاند،اثر لوچیوفونتانا از چهرههای سبک اسپاسیالیسم
شکل8. تختخواب.هنر چیدمان از رابرت راشنبرگ 1955
- کارهای آتی
یک شعر فقط یک تصویر نیست. تاریخ موسیقی و وجوه موسیقایی، میتواند محور بعدی بررسی شعرهای مولاخواه باشد. چه در این حوزه نمونههای بسیاری در تاریخ موسیقی وجود دارد که میتواند در کلاس همارزی بحث حاضر قرار گیرد. مصداق این موضوع شاید تنهایی و حزن عمیق موجود در آثار گروه یوآرال (Uaral) باشد. در شعری دیگر میخوانیم /زخمهای من آدم حسابیاند/ که تداعی همان زخمههای نوازنده گیتار گروه یوآرال است. دفرمگی وحشتآور فرم اصوات و ضجه های صدای خواننده، انتزاع آفرینی و اکسپرسیو بودن فرمی- محتوایی آثار مولاخواه را یادآوری مینماید. ساختارهای تکرار شونده شعر موسیقیپذیر است. در لابه لای فضاسازیهایی چون/ قرمز-قرمز-قرمز-رنگها ریختند/ به سادگی میتوان مویههای / رِ-می/ ، / رِ-لا/ را در موسیقی بیرونی نیز شنید. به ویژه اگر در اکتاو اول با سازی زهی حمایت شود حزن فضای کل اثر را نمایان میسازد. البته این بحث خود مقولهای دیگر است و پژوهشپذیر.
- جمعبندی
در هنر معاصر ارزش هنرمند و نویسنده به تراز فکری اندیشمندست. در مقاله حاضر نویسنده کوشیده است با محور قرار دادن شعر رویا مولاخواه نگاهی بینارشتهای به خط سیری از تاریخ هنرهای زیبا داشته باشد. در این راستا با آوردن مثالهایی به همریختی اتمسفر موجود در هنر و ادبیات میپردازد. این مطالعه نگاهیست اجمالی به آفرینش دستهای از آثار به ظاهر دهشتآور و دلخراش که بدن را رسانهای برای بیان اندیشههای خود کردهاند و دروجوه فرمی و محتوایی تشابهات بسیار دارند. در برخورد با هنرمندانی با این گرایش که دیدگاهی عمیقتر از پرداختن به فرم را بیان میکنند، به نظر نمیرسد سوال محوری این باشد که چرا چنین آثاری را خلق نمودهاند. بلکه سوال ارزشمند آن است، جوامع بشری چه مسیری را طی نمودهاند که هنرمند بهعنوان شهروندی مسلط بر ابزار بیان بهطور دغدغهمند به چنین موضوعاتی پرداخته است؟ شاید در جوامعی که خودپرسشگری را نهادینه کرده اند، چنین پرسشهایی آغاز برونرفت از التهابات و آسیبهای اجتماعی باشد.
از بیکن تا مولاخواه
توتم , رویامولاخواه