«میزگرد مجازی تأثرات و تعاملات انسان معاصر با محیطزیست»
گفتوگوگران: رؤیا مولاخواه، ایمان نمدیانپور، مهدی اساسیان، مریم بخشی، امیرارسلان حدیدی
.
رؤیا مولاخواه: طبیعت همواره بهعنوان یک هستی، در معرض مکاشفه قرار گرفته و از نگاه زیباییشناختی در هنر و علوم نظری سوژهمند بوده است. پرداختن به تأثر انسان بر طبیعت یا برعکس آن در تاریخ با نگاههای گوناکون مورد تحلیل قرار گرفته است و من در این مقاله از ارادهی معطوف به قدرت انسان معاصر در تصاحب زمین و تلاش وی برای پالودن این میل متغاصب را در تاریخ ادبیات با نگاه تطابقی بر چند داستان بازنمایی میکنم.
ماهیت تناقضآمیز میل به طبیعت و از سویی آموزههای دینی انسان موجود اشرف، تصویری از انسانی را پیش رویمان ترسیم مینماید که با پارودی، مصرفزدگی صرف را با زیبایی بصری طبیعت، در هم میآمیزد تا با بورژوای تملک محور، ضمن پشتوانهی ایدئولوژیکی، مناسبات و توازن طبیعت را برهم بزند.
در رمانها و داستانهای ناتورالیستی تخیل بهواسطهی امر زیباییشناختی از تحمیل برفضای طبیعی روایت، کنار میرود و طبیعت و انسان در فضایی برابر روایت میشوند و در این داستانها، انسان از طبیعت جدا نیست و بهزعم اندیشه و وجدان در محاصرهی طبیعت است.
داستان «قفس» نوشتهی صادق چوبک از مجموعهی انتری که لوطیاش مرده بود، رنجهای متأثر از هژمونی قدرت انسان را بر حیوانات روایت میکند و آن را به جامعه انسانی تعمیم میدهد.
کمکم شیوههای روایت در داستانها از توصیفات تخیلی طبیعت بهسمت نمادگرایی پیش میرود و مؤلف با کدهایی معنامند از دادههای طبیعت، ضمن تلاش برای ترسیم جهانی واقعی نقدی را بر تصاحب رادیکال انسان بر جهان را، اشاره میکند.
این نازیبایی یا ماهیت تناقضآمیز زیباییشناسی، سرشت نظام سرمایهداری را با کهنالگوهایی که در داستانهای معاصر بهصورت نماد برجسته شده، درواقع انسانی را پیش رویمان ترسیم میکند که یک روز از خواب بیدار میشود و دنیا را نابود میبیند. در انیمیشن ایتی، پرورش دنیایی با هوش مصنوعی را بعد از متلاشیشدن جامعهای بورژوایی با عدم توازن فلجکنندهاش که دشمن تفکر زیباییشناختی است میبینیم.
اما بهترین تطابق برای تأثر انسان معاصر در برهمزدن نظم طبیعت، انیمیشن «لوراکس» است که از کتابی با همین عنوان ساخته شده است.
«داستان از شهری عجیب و غریب آغاز میشود که در آن همهچیز مصنوعی است. از گل و گیاه و درخت گرفته تا چشماندازهای طبیعی. کارخانهای در این شهر به نام «او هِیر» (O’Hare)، مسئول تأمین هوای تازه برای ساکنان شهر است و رئیس این کارخانه (که نام خود را بر کارخانه گذاشته است)، قدرتمندترین فرد در این شهر محسوب میشود. همهچیز خوب است تا اینکه «تد» یک پسر ۱۲ساله از دختر مورد علاقهاش دربارهی درختها میشنود و با پرسوجو میفهمد که کلید پرسشهایش درباره درختان، در اختیار مردی به نام ««وانس لِر» است که در بیرون شهر زندگی میکند.
خروج از شهر تقریباً ناممکن است؛ اما تد بالاخره از شهر خارج میشود و به خانهی عجیب و غریب وانس لر میرود. وانس لر از داستان زندگیاش میگوید که در زمان جوانی با سودای میلیونرشدن، لباسی طراحی کرده که از جنس برگ درختان است. او برای یافتن مادهی اولیه که همان برگ درختان باشد، پس از سفری دور و دراز، سر از جنگلی زیبا درآورده و آنجا ماندگار شده است.
وانس لر که خود را در چند قدمی تحقق رویایش میبیند، در اولین اقدامش، یکی از درختان جنگل را قطع میکند؛ اما قطع درخت همانا و تیره و تارشدن آسمان همان. ناگهان با تیره و تار شدن آسمان، موجودی ظاهر میشود که خود را «نگهبان درختان» مینامد. نامش لوراکس است.
لوراکس تلاش میکند وانس لر را از قطعکردن درختان منصرف کند؛ اما اشتیاق وانس لر برای تولید و ثروتمندشدن، سیریناپذیر است و طولی نمیکشد که همهی درختان جنگل قطع میشوند و چیزی جز برهوت باقی نمیماند. با قطع آخرین درخت، کارخانه ساخت لباس وانس لر هم از رونق میافتد و سایرین او را ترک میکنند. لوراکس هم که دیگر درختی برای نگهبانی ندارد، به آسمانها میرود.
از بین رفتن جنگل و فعالیت کارخانه وانس لر، باعث آلودگی هوا میشود و اُو هیر جوان را که ساکن شهر است، به فکر تولید اکسیژن و هوای تازه میاندازد؛ بهاینترتیب شهر محصور میشود و کارخانهی جدید، هوای تازه به مردم عرضه میکند؛ البته کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچچیز نیست» داده میشود.»
داستان لوراکس اثر دکتر سوس در سال ۱۹۷۱ نقدی روایی بر نظام سرمایهداری و مصرفی انسان معاصر و یک نشانهمندی زیباییشناسی حقیقتاً رادیکال بهعنوان نقدی اجتماعی است که با سویههایی سیاسی در قالبی پارودیک اشکال تازهای از نگاه انتقادی را به تصویر میکشد و چون در ردهی سنی کودکان و نوجوانان روایت شده است، امتیاز تلنگر و آموزش را برای نسلهای بعد داراست.
ایمان نمدیانپور: مسئلهشدن موضوعی یا پدیدهای در ذهن یا عینیت اجتماعی، آن پدیده را در معرض دید متفکران قرار میدهد. مسئلهی محیطزیست و طبیعت از آن نوع موضوعاتی است که امروزه برای بشر واجد اهمیت شده است و انسانها را از زوایای مختلف درگیر خود کرده است. از این حیث، یک پدیده میتواند در روزگاری مسئله نباشد و انسانها در مناسبات خود با آن پدیده زندگی مسالمتآمیز داشته باشند؛ ولی همان پدیده میتواند در دورانی دیگر، بسیاری از انسانها را درگیر خود کند و به بحرانی در میدان اجتماعی تبدیل شود.
ما انسانها قرنها با طبیعت در حال زندگی بودیم و طبیعت جزئی از جهان وجودی و درونی ما بود؛ یعنی انسانها احساس جدایی از طبیعت را احساس نمیکردند و طبیعت را قسمتی از ساختار زندگی خود میدانستند. دوگانگی من و بیرون یا به زبان دیگر من و طبیعت همان نگاهی است که در پارادایم شئیانگاری به جهان متولد شد. نگاهی که ما به طبیعت داشتیم عموماً در حد توان ما و توان طبیعت بود. یعنی آدمیان بهاندازهی نیاز خود از منابع طبیعت استفاده میکردند. تجارتیکردن طبیعت که امروزه در میدان تفکر ما برساخته شده است، رویکردی است که بعد از انقلاب صنعتی و با افزایش جمعیت و تقسیم کار در زندگی انسانها شکل گرفته است. هرچند در گذشته نیز نگاه سودمحور به طبیعت وجود داشت و انسانها تلاش میکردند از آن سود ببرند؛ ولی این نگاه رویکردی حداقلی بود.
با انقلاب صنعتی در سده هجدهم ما با تحولی در جریان زندگی روزمره انسانها مواجه شدیم. انقلاب صنعتی همان تحولی بود که بهواسطهی جایگزینی نیروی موتور به جای نیروی دست شکل گرفت. اساس و بنیاد این تفکر بهواسطهی مفهومی بهنام خردگرایی و توجه به طبیعت و ماده سامان یافت. مؤلفهی اساسی این تفکر، نوعی جداسازی من از دیگری است. من همان فاعل شناسای انسانی است که بهوساطت تکنیک و خرد ابژه بیرونی که همان طبیعت است را میکاود. چنین تفکری تلاش دارد تا جهان را بهواسطهی تعقل، تجربه و آزمایش مورد وارسی و واکاوی قرار دهد. ازاینحیث، طبیعت به موجودی قابل شناختن و از طرفی صرفاً برای خدمت به انسان در نظر گرفته شده است. شاید بتوان ریشههای این نگاه را در این تقسیمبندی مشاهده کرد که انسان سرور موجودات جهان است و موجودات دیگر در سلسله مراتبی عمودی، در آن سوی انسان قرار دارند. چنین نگاهی انسان را موجودی ازیکحیث کاملتر از موجودات دیگر تبدیل کرده است.
نتایج چنین نگاهی به طبیعت، رویکرد کارکردگرایانه و بهزبانی دیگر سودمداری محض به طبیعت است؛ یعنی انسان مواد خام را از طبعیت استخراج میکند و آن را برای مصرف و سود به خود اختصاص میدهد. تعریف طبیعت در ایدهی اجتماعی، یعنی همان مواد خامی که انسان آن را استخراج و برای منافع خود استفاده میکند. در این نگاه، امر زیباییشناسی و عاطفی نسبت به طبیعت و لذت دیداری از طبیعت به امر مصرفگرایانه تقلیل مییابد. تخریب محیطزیست از چنین بندادهای ریشه میگیرد؛ یعنی ما جنگل، کوه و دریا را صرفاً از منظر سود و تولید انرژی برای خود خوانش میکنیم.
تخریب طبیعت صرفاً به خود طبیعت ضربه نمیزند؛ بلکه طبیعت نیز در برابر چنین تخریبی واکنش نشان داده است. بحران آب، بحران خشکسالی، آلودگیهای شهری و شیوع انواع بیماریها، نشانههای از ضربه طبیعت به انسان است. هرچند که انسان برای مقابله با زیادتخواهی خود، نهادهایی همانند سازمانهای محیطزیستی را بنا نهاده است و جنبشهای محیطزیستی، دست به نقد رویکرد انسانمحور زدهاند؛ ولی گفتمان غالب سبکِ زندگی انسانها، همان نگاه دست دومی به طبیعت است.
امروز منطق نئولیبرالیزم بهواسطهی خوانش سودمحور از مناسبات زندگی انسانها، طبیعت را نیز چونان شئیای مصرفی و برای منافع فردی خود مینگرد. در نگاه منطق نئولیبرالیزم، آن چیزی که برای انسان سودمند و مفید نباشد، قابل اعتنا نیست. در چنین منظری، طبعیت باید برای انسان تبدیل به کالایی سودآور شود تا بتوان آن را وارد مناسبات زندگی کرد. منطق مصرف و مصرفیکردن تمام اجزایی طبیعت، روح طبیعت را در مناسبات تجاری خلاصه کرده است.
انسانِ جهان معاصر، تخریب طبیعت را با ایدهی توسعه، یکسان پنداشته است. امروزه هر کجا که رد پای انسان، خود را آشکار کرده است، طبیعت امکان هستی خود را به نیستی داده است. نیستی طبیعت هم در سطحی دیگر امکان هستی و بودن انسان را تبدیل به مخاطره کرده است. شاید راهکار هستومندی طبیعت و انسان، پذیرش بودن هریک در جهانهای خودشان است؛ یعنی انسان خود را نه برتر از طبیعت بلکه موجودی همسطح آن بنگرد. در این وضعیت همبودگی انسان و طبیعت ممکن خواهد شد.
مهدی اساسیان: همواره توجه به طبیعت الهامبخش هنرمندان سبکها و دورههای مختلف هنری بوده است. در دورهی معاصر نیز از 1968 جریانی منسجمتر و گاه اعتراضگونه تحت عنوان هنر بومشناختی یا هنر زیستمحیطی شکل گرفته است و خود شامل چندین رویکرد و فرم مختلف هنری است که به تعامل با محیطزیست پرداخته یا آن را بازنمایی میکنند. هنر اکولوژیک، هنرارگانیک و هنر سبز از گرایشهای برگرفته از این نحلهی هنری است.
ازجمله دغدغههای زیستمحیطی این گرایش هنری میتوان به بحرانهایی همچون: انقراض گونههای حیات وحش، گرمایش زمین و بحران زباله اشاره داشت. از میان آثار ارائهشده در هنر زیستمحیطی میتوان به نمونههایی مثل: «مارا در میان زبالهها» اثر «ویک مونیز» و«کلکسیون کاکتوس» اثر «ورونیکا ریچتروا» در سال 2003 پرداخت. «اطلس اقیانوس» اثر «جیسون دیکاریرزتیلر» چیدمان شاخص دیگری است که با نگاهی انتقادی، به موضوع برداشت بیرویه از منابع دریایی میپردازد. «حمید فاتح» نیز ازجمله هنرمندان معاصر است که المانهای بومشناختی و زیستمحیطی در آثارش مشحون است.
رویکرد اخلاقمدارانه این گروه از هنرمندان به عناصر سازنده طبیعت، همچون پاکیزهنگاهداشتن آب، هوا و خاک و اهمیت حسن بهرهبرداری از آن چیزی است که در هنر معماری ایرانی چه قبل از اسلام، چه پس از آن بهوفور دیده میشود. معماران ایرانی همواره آثاری خلق نمودهاند که میتواند از مصادیق هنر بومشناختی باشد. آبنماها و بادگیرهای باشکوه بهکاررفته در آثار تاریخی یزد و اصفهان از نمونههای بارز زیباییشناسی ایرانی است. «باغ دولتآباد» یزد و «هشت بهشت» اصفهان از جایگاه مقدس طبیعت و تعامل پایدار انسان و محیطزیست از نگاه ایرانیان در قرون پیشین حکایت دارد. ازاینحیث میتوان ایرانیان را در زمرهی پیشگامان هنر زیستمحیطی برشمرد.
مریم بخشی: در بحث محیطزیست، به نظر میرسد حتی بیشتر از مسائل چالشبرانگیز روز، (زن، حجاب، دلار، انرژی و...) قصور و اجحاف صورت گرفته...
شکل فرهنگ مصرفگرایی در جامعهی ما نهادینه شده و این مصرفگرایی سبب تولید بیشتر از حد مدیریت زباله شده است. این نخستین چالش برای بهزیستی در اقلیم ماست! نه با شیوههای بازیافت منطقی زباله آشنایی داریم، نه با دانش کاستن از زبالهسازی قرین و قریبیم. انباشت زباله، جدا از اشمئزاز ذاتی، یکی از محورهای تولید گازهای گلخانهای و نخستین منبع آلودگی ذخیرههای آب زیرزمینی است که بهگونهی سرسامآوری در حال اتمام هستند. اثرات مخرب آن بر سطح و پوستهی زمین بماند.
باوجود ارتقای دانش دامپروری و اقدامات قابل توجهی که بهواسطهی توسعهی علم و فناوری در این حوزه انجام گرفته، اغلب مزارع دامپروری موجود در کشور ما بهشیوهی سنتی اداره میشود که اثرات مخرب زیستمحیطی این شیوه بر کسی پوشیده نیست.
در مصرف سوخت و انرژی نیز باوجود رهیافتها و رهنمودهای حوزهی فناوری، هنوز در زمرهی پرمصرفترینها بلکه بدمصرفترینها هستیم و هیچ دقت نظری در ارتقای دانش مدیریت مصرف خود نداریم.
در بخشهای خودمراقبتی و انتقال فرهنگ حفاظت از محیطزیست نیز با بدسلیقگی کامل، به بدترین شیوه منفعلیم.
حالِ محیطزیست در اقلیم ما وخیم است و منابع طبیعی روزبهروز بیشتر در خطر اضمحلال...
تغییر رویکرد در مدیریت زیستمحیطی و پرورش نسلی که از ابتدا ارتباط شایستهای با طبیعت داشته و چالشها و خطرات آن را بشناسد و دنبال کند، قدم اول در بهزیستی انسان و طبیعت است.
مدیریت تولید و امحا و بازیافت زباله و فاضلاب، میتواند از تراکم بحران در این حوزه کاسته و به بهرهوری آن منجر شود.
استفاده از دانش روز برای ارتقای سطح دامپروریها و کاهش تأثیر آنها در تولید گازهای گلخانهای، یکی دیگر از قدمهای مثبت در راه نجات محیطزیست است.
مدیریت مصرف سوخت و انرژی که خروجی آن هوا و خاک و آب آلوده است، هم در حوزهی اقتصاد، هم توسعهی فرهنگ حفاظت از محیطزیست دخالت دارد.
گرچه بهعنوان یک شهروند، تکتک ما وظایفی در قبال محیطزیستمان داریم؛ اما نکتهی مهم، سیاستهای کلان در این حوزه است که ازسوی حاکمیتها پیریزی و دنبال میشود. نخست بایستی اراده و دغدغهی حفظ محیطزیست وجود داشته باشد تا به برنامهریزی و هدفمندی دانشها و راهکارها رسید.
اگر همزمان و همگام با توسعهی فرهنگ مطالبهگری اجتماعی، مطالبات زیستمحیطی و اقلیمی و طبیعی خود را افزایش میدادیم، تا کنون بخش قابل توجهی از راه را رفته بودیم.
ما در قبال ظلمی فاحش که بر محیطبانان و فعالان زیست رفت، مرگبار سکوت کردیم و متأسفانه ایراد دغدغه در این حوزه، اولویت و مشروعیت و وجاهت خود را از دست داد.
امیرارسلان حدیدی: بر اثر تغییرات اقلیمی، آلودگی هوا و آب، کاهش تعداد گونههای حیاتی و نابودی زیستگاهها، محیطزیست جهانی در وضعیت بحرانی قرار دارد و انسانها نیز بهطور مستقیم و غیرمستقیم در این وضعیت دخیل هستند.
تأثیرات مختلف انسانها بر محیطزیست از افزایش گازهای گلخانهای تا صنایع آلاینده و تخریب جنگلها را شامل میشود.
یکی از تأثیرات بزرگ انسان بر محیطزیست، افزایش گرمایش جهانی است که بهدلیل انتشار گازهای گلخانهای به وجود میآید. این گازها از فعالیتهای انسانی مانند سوزاندن سوختهای فسیلی، تولید صنعتی و حمل و نقل به وجود میآیند. این تأثیرات باعث افزایش دمای جهانی، تغییر الگوی بارشها و تغییرات آب و هوایی در سراسر جهان شده است.
آلودگی هوا و آب نیز از دیگر تأثیراتی است که انسانها بر محیطزیست دارند. این آلودگیها میتوانند برای حیات حیوانات و گیاهان، انسانها و حتی خود محیطزیست خطرناک باشد. صنایع آلاینده و تولیدات انسانی از جمله دلایل اصلی آلودگی هوا و آب هستند.
بیشترین تأثیر انسان بر محیطزیست در شکلگیری هویت انسانی در مقابل طبیعت است. این امر باعث تخریب جنگلها، نابودی زیستگاههای حیاتی و کاهش تعداد گونههای حیاتی در سراسر جهان شده است؛ همچنین بسیاری از انسانها بهدلیل عدم آگاهی از تأثیرات خود بر محیطزیست، به ناچار در این تخریبها دخیل شدهاند.
با انجام اقدامات شخصی میتوان تأثیرات مثبتی بر محیطزیست گذاشت. در زیر، چند مثال از اقدامات شخصی در تعامل با محیطزیست بهجهت حفظ آن آمده است:
1. استفاده از خودروهای برقی یا هیبریدی بهجای خودروهای سوختی؛
2. استفاده از دوچرخه یا پیادهروی بهجای رانندگی خودرو؛
3. جمعآوری و بازیافت زبالهها بهجای دورانداختن آنها در محیطزیست؛
4. استفاده از کیسههای غیردورانداختنی برای خرید اقلام مختلف؛
5. استفاده از لامپهای LED به جای لامپهای رشتهای؛
6. کاهش مصرف آب با انجام فعالیتهایی مانند بستن شیر آب در حین مسواکزدن یا شستن ظرفها؛
7. استفاده از لوازم آرایشی و بهداشتی بدون مواد شیمیایی ضایعاتی مانند ترکیبات سولفات و پارابن؛
8. کاهش مصرف انرژی با خاموشکردن دستگاههای الکتریکی در حین خروج از منزل؛
9. کاهش مصرف آب با نصب سیستمهای صرفهجویی در مصرف آب مانند دوشهای صرفهجوییکننده؛
10. پرورش گیاهان در منزل بهجای خرید گل و گیاه از فروشگاهها؛
11. استفاده از حمل و نقل عمومی بهجای خودرو شخصی؛
12. خرید محصولات با بستهبندی کمتر و قابل بازیافت؛
13. کاهش مصرف مواد غذایی با پختن مقدار مناسبی از غذا.
این اقدامات شخصی، گامهایی کوچکی هستند که هر فرد میتواند برای حفظ محیطزیست انجام دهد؛ بااینحال، برای کاهش تأثیرات منفی بر محیطزیست، نیاز است که همه افراد و سازمانها از جمله دولتها، شرکتهای بزرگ و مردم عادی، در اقدامات بزرگتری نیز مشارکت کنند.
این اقدامات شامل کاهش مصرف سوختهای فسیلی، استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر، حفاظت از زیستگاههای حیاتی و کاهش تولید صنعتی آلایندهاند؛ همچنین، باید آگاهیهای لازم در خصوص محیطزیست و تأثیرات انسان بر آن، به دیگران منتقل شود.
درصورتیکه این موارد نادیده گرفته شود، بهزودی بهجای صفحهی تلویزیون و سینما، در محیط اطراف خود شاهد صحنههای آخرالزمانی خواهیم بود.
میزگرد مجازی تأثرات و تعاملات انسان معاصر با محیطزیست
توتم , رویامولاخواه